راه حل دوم: نشاندن معنویت سکولار یا عرفان مدرن به جای معنویت قدسی یا عرفان سنتی
این راه حل در اصل از سوی گروه دیگری از شکاکان و خداناباوران پیشنهاد شده است، هرچند گروهی از خداباوران نیز کوشیدهاند با ارائة تلقی تازهای از خداوند، از جمله ادعای «حلول خداوند در طبیعت»، که غیر از تلقی مورد قبول ادیان ابراهیمی است، این راه حل را بپذیرند. هواداران این راه حل برآنند که انسان مدرن نیز به عرفان یا معنویت نیاز دارد، اما این نیاز از راههای دیگری قابل تأمین است. یعنی درست است که عرفان سنتی/ معنویت قدسی به خاطر عجین شدنش با پیشفرضهای متافیزیکی، علمی و اخلاقیِ سنتی، یعنی با فلسفه سنتی، علم سنتی و اخلاق سنتی برای انسان مدرن قابل پذیرش نیست، اما نیاز انسان به معنویت هنوز وجود دارد، و این نیاز از طریق «معنویت سکولار» یا «عرفان مدرن» برآورده شدنی است. پیوند میان عرفان سنتی یا معنویت قدسی و فلسفه، علم و اخلاقِ پیشامدرن، ضروری و ذاتی است، نه عرضی و اتفاقی، و لذا این عرفان و معنویت بیش از این برای انسانهای مدرن کشش و جذابیت ندارد و التزام به آن نامعقول به نظر میرسد. تنها راهی که باقی میماند این است که نوع یا روایت دیگری از عرفان و معنویت مطرح شود که با مظاهر عقلانیت مدرن یعنی فلسفه، علم و اخلاق جدید سازگار باشد.
هرچند گروهی از خداباوران نیز کوشیدهاند با ارائة تلقی تازهای از خداوند، از جمله ادعای «حلول خداوند در طبیعت»، که غیر از تلقی مورد قبول ادیان ابراهیمی است، این راه حل را بپذیرند. هواداران این راه حل برآنند که انسان مدرن نیز به عرفان یا معنویت نیاز دارد، اما این نیاز از راههای دیگری قابل تأمین است.
معنویت سکولار/ عرفان مدرن علیالادعا از قید و بند پیشفرضهای متافیزیکی عرفان سنتی یا معنویت قدسی و از جمله مهمترین آنها، یعنی اعتقاد به وجود خدای ادیان ابراهیمی، آزاد است. معنویت سکولار/ عرفان مدرن از نظر متافیزیکی «طبیعتگرا»ست، و لذا شکاکان دینی، خداناباوران و ندانمانگاران نیز میتوانند بدون ارتکاب تناقض به این عرفان و معنویت ملتزم شوند. هواداران معنویت سکولار یا عرفان مدرن باورهای دینی در باب وجود عالم ماوراء طبیعت و ربط و نسبت آن با عالم طبیعت را نامعقول میدانند، اما بر این باورند که عرفان سنتی یا معنویت قدسی جنبههای مثبتی دارد که قابل اقتباس و با طبیعتگرایی یا جهانبینی سکولار قابل جمع است.
راه حل سوم: بازسازی عقلانیِ معنویت قدسی
این راه حل میکوشد با اثبات دو مقدمه نشان دهد که انسانهای مدرن در عین التزام به گوهر مدرنیته و مؤلفههای اجتنابناپذیر آن، و بدون ارتکاب تناقض یا نقض قواعد عقلانیت، میتوانند به معنویت قدسی وفادار بمانند. این دو مقدمه عبارتند از: (۱) نقد تلقی نادرست از عقلانیت مدرن و اصلاح این عقلانیت، و (۲) نشان دادن قابلیت معنویت قدسی برای بازسازیِ عقلانی. این راه حل میکوشد نشان دهد که معنویت قدسی با عقلانیت، به معنای درست کلمه، و به تبع آن با مظاهر عقلانیت، یعنی فلسفه، علم و اخلاق مدرن سازگار است. معنویت قدسی چارچوبی عقلانی دارد، به شرطی که مراد ما از عقلانیت، تلقی درست از عقلانیت باشد. در فرایند بازسازی عقلانیِ معنویت قدسی گوهر یا ذاتیات این معنویت محفوظ میماند، هرچند عرضیاتی که در جهان پیشامدرن این معنویت را همچون صدفی در بر گرفته بودند جای خود را به عرضیات تازهای خواهند داد که با عقلانیت مدرن و مظاهر آن یعنی فلسفه، علم و اخلاق جدید سازگارند.
۵٫ معنویت قدسی در جهان اسلام
تصوف و عرفان اسلامی درواقع قرائت خاصی از معنویت قدسی است. این سنت گرانسنگ معنوی پیروان خود را از آشناشدن و بهرهگرفتن از سنتهای معنوی دیگر، حتی از سنتهای معنوی سکولار، منع نمیکند، بلکه بر عکس آنان را به چنین کاری تشویق میکند. این عرفان «خدامحور» است. اصولاً عرفان یعنی معرفت شخصی و شهودی خداوند. عرفان به دو شاخة نظری و عملی تقسیم میشود. عرفان نظری نوعی متافیزیک مبتنی بر «وحدت وجود» است، و عرفان عملی اخلاقِ مبتنی بر وحدت وجود یا همان نظریۀ «سیر و سلوک الی الله» است.
نظرات شما عزیزان: